مامان هم مینویسد
پارسای عزیزم سلام.ببخشید که یه کم دیر شروع کردم برات بنویسم .الان تو نزدیک یک سالت شده و دو هفته دیگه میخوایم برات جشن تولد بگیریم و من و بابا داریم کلی برای اولین جشن تولدت برنامه ریزی میکنیم.خب بگذریم داشتم میگفتم که چرا دیر شروع کردم برات بنویسم اخه از بس که تو شیطون هستی و هیچ فرصتی برا این کارا بهم نمیدی الانم ساعت ١٢ شب هستش و تو خواب هستی که من وقت این کارو پیدا کردم.امیدوارم که از این به بعد بیشتر بتونم به دفتر خاطراتی که بابا برات درست کرده سر بزنم و از شیطونیها و شیرینیهای تو بنویسم که وقتی انشالا بزرگ شدی با هم دیگه بخونیمش.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی