فندق ما، پارساجونيفندق ما، پارساجوني، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره

پارسا، فندق ما

پروژه تخت خودش

1391/5/17 11:30
نویسنده : بابا و مامان
926 بازدید
اشتراک گذاری

اول از همه سالگرد ازدواجمون مبارک...

 _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

دست بابایی هم درد نکنه بابت کادویی که برام خریده بود(یه پلو پز برقی خوشکل)

۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com ۩۞۩

به همین زودی هفت سال گذشت

همسر عزیزم با تو بودن و در کنار تو بودن بهترین هدیه خداوند برای من هستش.خدایا از تو ممنونم به خاطر همه چیز...

 _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

ایشالا صد سال کنار هم و با هم باشیم.

از این روزهای پارسایی بگم که چند روز هستش پروزه ی تخت خودش رو به دست گرفتیم،یعنی از چند روز پیش که مامانی یک مطالبی در مورد جدا خوابیدن بچه ها از والدین تو اینترنت خونده یهو تصمیم گرفتم که پارسایی رو تو تخت خودش بخوابونیم (تازه تخت پارسایی رو آوردیم کنار تخت مامان و بابا).از شب اول بگم که با یه عروسک که وصل میشه به تختش و آهنگ میزنه و لامپهای رنگی هم داره گول خورد و بعد از یک ساعت ور رفتن به این عروسکه خوابش برد.اما دیگه شب دوم وقتی سیر با عروسکه بازی کرد بلند شد و گریه و زاری راه انداخت که بیاد بیرون،_*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_ما هم اون قدر باهاش بازی کردیم تا خوابش برد.و شب سوم که دیگه دست ما براش رو شده بود از یک متری تخت که میبردمش میگفت :نه   نه و گریه و زاری.حالا ما موندیم تو این پروزه....؟؟؟؟

ولی دیگه حالا که شروع کردیم کنار نمیزاریمش تا وقتی که موفق شدیم...

و اما اون یکی پروزه که هستش:ج ی ش که هر کلکی بزنم تو یاد نمیگیری که بگی ج ی ش.این یکی رو دیگه واقعا توش موندیم...؟؟؟آخه این بابای تو چه گناهی کرده که این قدر باید پول بده یه چیزی بخره که شما توش اون کارو بکنی_*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_...یه کم هم به فکر ما باش پسرجون...

الان هم دارم اینا رو مینویسم  ساعت 11.30 شب هستش و تو هم دور و بر منی و خوابت هم میبره و هر بهونه ای رو میگیری که من رو از پای کامپیوتر بلند کنی.مثلا میای پیشم و با اون لحن دلسوزانه ات میگی :مامان پاسو(پاشو)-مامان آب-مامان ماس(ماست حالا نصف شبی؟)-مامان تردی(خربزه)-مامان مستات(مسواک)و ... خلاصه هر چیزی که یادت بیاد از من میخوای.تا بیشتر از این نشده بریم بخوابونمت.با همون ترفندهای پروزه تخت خودش... فعلا...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان سید کوچولو
17 مرداد 91 2:14
به نظرم جدا خوابوندن نی نی ها سخت تر از پروژه از شیر یا پوشک گرفتنه



دقیقا... شما درست میگین.خیلی سخته
مامان محمدجان
17 مرداد 91 18:09
سلام خسته نباشی مامانی پروژه ی عظیمی رو شروع کردی موفق باشید
عمه جون
18 مرداد 91 11:06
سلام و برا گل پسر عمه مامان پاسا دستت درد نکنه که از عسل ما مینویسی تا کمتر احساس دل تنگی کنیم چه کار خوبی کردین پروژه جیش رو شروع کردین زیاد در موردش خوندم خیلی سخته و چند ماهی طول میکشه ولی تو میتونی
محيا كوچولو
19 مرداد 91 14:49
سالگرد ازدواجتون مبارك خاله جون ايشالله هميشه در كنار پارسا فندقي شاد شاد باشيد بازم اون قضيه
عمه جون
24 مرداد 91 19:59
دلـــــتــــنــــگــــــی پــــــیــــچـــیـــــــــده نــــــیــــســــــتــــــــ . . . ! یــــــکـــــــ دل . . . ! یــــــکـــــــ آســـــــمـــــان . . . ! یــــــکـــــــ بــــــغـــــض . . . ! و آرزو هــــــــای تـــــــــرکـــــــ خـــــــورده . . . ! بـــــــه هــــــمـــــیـــــن ســـــــادگـــــــی . . . !
مامان سوشیانت
29 مرداد 91 18:53
مبارک باشه عزیزم