فرهنگ لغت پارسایی
این عمه بتی(طیبه)سفارش کرده از اون کلمه خوشکلی که پارسا اشتباهی تلفظ میکنه بنویسیم،آخه میدونی چیه من هر وقت میشینم که مطلب جدید بنویسم همشو یادم میره و به زور یه چیزهایی از تو مخم میکشم بیرون.
خب حالا با کمک عمه منصوره یه چیزهایی مینویسیم:
پارسا هر وقت میخواد عمه منصوره اش رو صدا کنه میگه:عمه متوتی
به اسباب بازی میگه:ابازی
به هر چیز سبز رنگ و هر نوع سبزه و درخت و گل میگه :عدس(از عید که مامانیش سبزه با عدس درست کرده بود و ما با هم که حرف میزدیم میگفتیم این عدس هست اونم یاد گرفته و ولکنش نیست)
هر وقت بهش بگی ساعت چنده،میگه:دازه=یازده
به بستنی هم که میگه :مث
دختر عمه اش اسمش یاسمین هست و زن عموش هم آرزو،اما پارسا هر دوشون رو صدا :منا
رنگهایی که بلده ایناس:ابی=آبی - درد=زرد - عدس=سبز - نانی=نارنجی
به زن دایی میگه:ننایی - به خاله هم که نداره میگه:هاله
انواع حیوانات هم عبارتند از:هاپو=سگ - جوجو=انواع پرندگان - ببیی=گوسفند - لولو=انواع حشرات موذی مثل:سوسک و پشه و... - ابس=اسب - موو=گربه
هر وقت هم که عصبانی میشه میگه:لا لا لا لا=لا اله الا الله
به هر نوع خوراکی میگه:به به
انواع میوه ها:موس=موز - آلو=هلو - گوده=گوجه - نوم نوم=سیب زمینی - آناس=آناناس - اندو=انگور