فندق ما، پارساجونيفندق ما، پارساجوني، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

پارسا، فندق ما

روزمره گیها

1391/3/31 13:57
نویسنده : بابا و مامان
738 بازدید
اشتراک گذاری

بازم سلام.

اومدم تا بازم برات بنویسم.پارسای 23 ماهه ی من برای خودت مردی شدی ولی از اون شیطوناش...

وقتی بهت میگم بوس بده به مامان چهارتا بوس ابدار به چهار طرف صورتم میدی طوری که واقعا حالم جا میاد...

سر سفره که میشینی غذا بخوری صد بار میگی "ابا"یعنی اب میخوام و اگر هم زود سیر بشی دیگه ما نمیتونیم غذا بخوریم چون که تو همین طور دور سفره میچرخی شیطنت میکنی مثلا سس رو برمیداری و میریزی تو لیوان اب یا پارچ اب رو بر میداری میریزی تو بشقابمون و یا نمک میریزی تو سفره و...خلاصه کم نمیاری واقعا...

عاشق بازی دالی بازی هستی و همیشه بهمون میگی "داتی"این بازیتو با عمه طیبه بیشتر دوست داری...

تمام مشکلاتت با ببیی(گوسفند و حیوانات اهلی دیگر)حل میشه هم خودشو دوست داری و هم عروسک هاشو...

چون نزدیک خونمون قطار رد میشه و به محض اینکه صداشو شنیدی بهم میگی "اتار"یعنی قطار و باید بغلت کنیم تا از تراس ببینیش...

فعلا............ 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

سمانه مامان پارسا جون
24 خرداد 91 17:36
سلام خوبین؟ بابا چه عجب کجا بودین شما دلمون واستون تنگ شده بود پارسا جون خوبه؟ ببوسیدش از طرف من دیگه تند تند بیاید ازش بنویسید
عمه جون
2 تیر 91 11:38
به به جیگرتو عمه جون... خوش اومدی مامان پاتا تند تند از کارا بامزه عسلم بنویس کارا بامزشو میبینما اما وقتی میخونمش انگار کنارمه دلتنگیم کمتر میشه